۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه

راه اصلاح‌طلبان و براندازها از هم جداست


اگر بخواهم تعارف را کنار بگذارم باید بگویم این اواخر بعضی رسانه‌های معترضان (و مشخص‌ترین مثال آن‌ها یعنی سایت بالاترین) به "کیهان" اپوزسیون تبدیل شده‌اند! رجزخوانی، دروغ، توهم، توهین، فحاشی و... در این رسانه‌ها هیچ کم از کیهان ندارد. همین است که تعداد زیادی از کاربران این اواخر عطای آن‌ها را به لقایشان بخشیده‌اند چون دیگر امکان شنیده شدن حرف‌های منطقی در این فضای احساسی و رادیکال به صفر نزدیک شده است.
اولین اشتباه مرگبار ما این است که این رسانه‌ها را نمونه‌ای از جامعه واقعی داخل ایران می‌پنداریم که هرگز این گونه نیست! همین یک اشتباه کافی است تا این رسانه‌ها را به کلی از اعتبار و استفاده ساقط کند و کم‌کم تبدیلش کند به یکی از آن تلویزیون‌های فسیل لوس‌انجلسی که مدت‌هاست فقط مایه خنده و تفریح مردم داخل ایران شده‌اند.
وقتی کسی می‌گوید "خارج‌نشین" همه بر او می‌تازیم که می‌خواهد بین ایرانیان داخل و خارج تفرقه بیاندازد! اما همدلی ایرانیان خارج‌نشین هر چه قدر هم که صادقانه باشد این واقعیت را عوض نمی‌کند که آن‌ها داخل ایران نیستند. خارج نشینان تا وقتی این تفاوت واقعی و بدیهی را نپذیرند نمی‌توانند کمکی به مردم داخل بکنند. روزهای آغاز جنبش آن‌ها می گفتند که "هرگز قصد خط دادن به داخل را ندارند و تنها وظیفه خود را انعکاس صدای مردم داخل می‌دانند" اما کم‌کم این موضوع فراموش شد و خارج‌نشینان خود را در مقام رهبری جنبش دیدند و حضور حداقلی و شاید تا حدی منفعلانه موسوی هم به این پندار نادرست کمک کرد. حالا دیگر از موسوی و کروبی تقریبا فقط یک اسم باقی مانده است. موسوی خیلی واضح و روشن می گوید "جمهوری اسلامی"؛ کروبی خیلی واضح و روشن اعلام می‌کند که "شعار علیه رهبری غلط و بیجا بود"؛ اما خود -رهبر-پنداران ِ خارج نشین گویی فقط آنچه را که دوست دارند می‌شنوند.
کار به جایی رسیده که اصلاح‌طلبان را رسما در جبهه ضد مردم اعلام می‌کنند:

باید عرض کنم دو جبهه بیشتر وجود ندارد : جبهۀ ضد مردم که شامل : نظام و اصول گرا و اصلاح طلب و چپ و راست میانه رو و افراطی و رادیکال و هرچی که اسمش را می خواهید بگذارید. جبهۀ مردمی : فقط خواهان نبود نظام حاکم است ،(جنبش آزادیخواهی مردم ، براندازی ، جنگ نرم و مخملی و ...) دوستان عزیزی که سنگ اصلاح طلبی به سینه می زنند باید بدونند به هر صورت در جبهۀ ضدمردمی هستند.

فارغ از این که تحلیل و تصمیم سران سبز درست باشد یا غلط باید واقع‌بینانه پذیرفت که اعتقاد آنها حرکت در داخل چارچوب نظام بوده و از این پس هم در همین چارچوب حرکت خواهند کرد. این اعتقاد به خاطر ترس یا محدودیت در اعلام مواضع نیست بلکه یک اعتقاد واقعی و مبتنی بر تحلیل‌های آنها از واقعیات کشور و تجربیات تاریخی‌شان است. بنابراین معترضان معتقد به براندازی بهتر است از همین حالا راه خودشان را از سبزها جدا کنند و مشی و نماد و رهبران‌ خودشان را معرفی کنند. یک پایان تلخ بهتر از تلخی بی‌پایان است.